شیوع نامگذاری وسایل پرنده
روشهای نامگذاري هواپيماها
از زمان پيدايش صنعت هوانوردي, شيوه نامگذاري وسايل پرنده بسيار متحول شده است. در روزهاي نخست پيدايش اين صنعت هواپيماها با نام سازندگانشان نامگذاري مي شدند. پس از مدتي اين نامگذاري براساس قدرت موتور آنها تغيير يافت و اين تغيير و تحول تا جنگ جهاني اول ادامه داشت که پس از آن بطور تدريجي اين نامگذاري جامع تر و عمومي تر شد و بطور استاندارد در آمد. در زير مطالبي در مورد شيوه هاي نامگذاري هواپيماها در کشورهاي مختلف اشاره اي کوتاه مي شود.
انگلستان: در اواخر سال 1917 وزارت دفاع انگلستان شيوه اي براي نامگذاري هواپيماها برگزيد, به اين ترتيب که ابتدا نام شرکت سازنده و به دنبال آن براي جنگنده ها نام حيوانات مانند: Super Marine , Spit Fire و براي بمب افکن ها اسامي مکان هاي مهم مانند: Avro Lancaster مي آمده است. براي نشان دادن تغييرات و اصلاحاتي که برروي هواپيما انجام مي شد و خصوصيات هواپيما را تغيير نمي دادند از اعداد يوناني بعنوان پسوند استفاده مي شد.
ولي شرکت هاي هواپيماسازي براي خود شيوه نامگذاري ويژه خودشان را داشتند. به اين صورت که ابتدا نام شرکت و سپس يک عدد مي آمد و براي نشان دادن اصلاحات انجام شده از اعداد يوناني استفاده مي کردند.
آمريکا: در اين کشور نيز هر هواپيمايي که ساخته مي شد به نام سازنده اش نامگذاري شده و بعد از آن يک عدد مي آمد که اين شيوه باعث بروز مشکلاتي گرديده بود. از اين رو در سپتامبر سال 1919 نيروي زميني ايالات متحده شيوه نامگذاري جديدي ابداع کرد که در آن هواپيماها براساس ماموريت و قابليتهايشان در چند دسته طبقه بندي مي شدند. در اين روش هواپيماها با يک اختصار بعنوان نوع هواپيما, يک خط فاصله و يک شماره که در هر دسته از يک شروع مي شد, نامگذاري مي شدند.
ماموريت اصلي:
(Attack) A: هواپيماهايي که وظيفه تهاجم زميني و پشتيباني نزديک نيروهاي زميني را برعهده دارند و قادر به نابودسازي اهداف (تانک, سنگر و ...) بطور دقيق مي باشند. مانند A-10 Thunder bolt
(Bomber) B: هواپيماهايي که قادر به حمل و فروريختن مقادير بسيار زيادي بمب و مهمات مي باشد. چنين هواپيمايي براي نابودسازي مراکز مهم و حياتي و همچنين از بين بردن پتانسيل نظامي در قلب خاک دشمن بکار مي روند.مانند B-52
(Cargo) C : هواپيمايي که توانايي حمل مقادير فراواني تجهيزات نظامي, سرباز, چترباز و ساير اقلام را در کوتاه ترين زمان دارد. مانند C-5
(Electronic warfare) E: هواپيمايي که داراي تجهيزات الکترونيکي مي باشد و قادر است با پرواز در فاصله بسيار دور از ميدان نبرد، اطلاعات مختلف اعم از موقعيت هواپيماهاي دشمن, اخطار به هواپيماهاي خودي در صورت مورد تهديد قرار گرفتن و ... مي باشد. در حقيقت اين نوع هواپيما يک رادار قدرتمند پرنده با تجهيزات جنگ الکترونيک مي باشد. مانند E-3 Sentury
(Helicopter) H: اين حرف براي بالگردها استفاده مي گردد ولي چون بالگردها داراي قدرت Hover و همچنين سرعت پايين مي باشند, همواره داراي ماموريت تکميلي نيز مي باشند. مانند Cobra AH-1j (بالگرد تهاجمي)
(Observation) O: اين نوع از هواپيماها که با سرعت کم و قدرت مانور بسيار بالا ساخته مي شوند, ماموريت جمع آوري اطلاعات تاکتيکي در مورد دشمن را دارد و قابليت استفاده از باندهاي کوچک را داراست. ميدان ديد وسيع و پوشش زرهي ويژه از ديگر مشخصات اين نوع هواپيما مي باشد. مانندSky Master O-2
(Pursuit) P: اين نوع هواپيما وظيفه رهگيري هواپيماهاي دشمن و برتري هوايي را برعهده دارند. مانند P-51 Mustang
(Trainer) T: هواپيمايي که وظيفه آموزش خلبانان را برعهده دارد. مانند T-38 Talon
(Utility) U: اين دسته از هواپيماها اجراي ماموريت هاي مختلف عمدتاً ترابري را بعهده دارند. اين نوع هواپيماها قابليت تجهيز به وسايل عکسبرداري را نيز دارا مي باشند. مانند U-2
(experimental) X: هواپيماهايي که بطور آزمايشي ساخته مي شوند و عموماً براي آزمايش طرح هاي بديع و نوساخته مي شوند که بيشتر توسط NASA مورد آزمايش قرار مي گيرند. مانند هواپيماي X-1 که توانست براي نخستين بار ديوار صوتي را بشکند.
در سال 1928 پيشوندهايي براي تکميل اين شيوه نامگذاري استفاده شدند. بدين ترتيب که اگر هواپيمايي براي منظور خاصي ساخته مي شد و بعد بنابر قابليت هاي آن هواپيما ماموريت جديدي را برعهده مي گرفت, از يک پيشوند استفاده مي شد.
ماموريت تکميلي:
(Attack) A: براي تهاجم زميني مانند F/A-18C Eagle
(Cargo)C: براي امور ترابري و جابجايي مسافر و نيرو. مانند CB-17J
(Electronic) E: مجهز به تجهيزات الکترونيکي و جنگ الکترونيک براي گمراه کردن رادارهاي دشمن جهت فرار هواپيماهاي خودي از منطقه خطر. مانند Prowler E/A-6B
(Tanker) K: اين نوع هواپيماها عموماً هواپيماهاي ترابري و يا مسافري تغيير يافته هستند که بجاي حمل بار و مسافر در آن تانک هاي سوخت جاگذاري شده است و بمنظور سوختگيري هوايي استفاده مي شوند. KC-10
(Observer) O: هواگردي که به عنوان ديده بان بکار مي رود. مانند بالگردKiowa OH-58
(Target) Q: هواپيماهايي که معمولاً از هواپيماهاي بازنشسته از خدمت مي باشند و با استفاده از «راديو کنترلر» به پرواز در مي آيند و براي آموزش خلبانان جهت هدفگيري و شليک موشک استفاده مي شوند. در حقيقت اين هواپيما بعنوان هدف به پرواز درمي آيد و خلبان از هواپيماي خود به سوي آن شليک مي کند. مانند QF-4C
(Reconnaissance) R: هواپيمايي که مجهز به دوربين هاي عکس برداري بسيار قوي مي باشد و قادر است بدون حمل مهمات به قلب جبهه دشمن پرواز کند و از مراکز مهم نظامي و حياتي آن عکسبرداري کند. اين هواپيما براي حفاظت از خود از تجهيزات جنگ الکترونيک از جمله ECM و ECCM بهره مي برد.
معمولاً تا اواسط دهه هفتاد هر هواپيمايي که ساخته مي شد, براي تکميل آن هواپيما, يک مدل شناسايي آن نيز ساخته مي شد. مانندPhoto Phantom RF-4E . باظهور ماهواره ها ديگر نيازي به خطر انداختن جان خلبانان نبود و ماهواره ها از تمامي مناطق دشمن بطور بسيار دقيق عکسبرداري کردند.
(Trainer) T: هواپيمايي به منظور آموزش هواپيمايي خاص ساخته مي شود و داراي قابليت هاي اصلي هواپيما نيز مي باشد. مانند F/T-5B
در سال 1941 علاوه بر موارد بالا؛ براي مشخص نمودن وضعيت هواپيما پيش از ورود به خدمت هواپيما پيشوندهاي جديدي تعريف شد که بعنوان پيشوند وضعيت ناميده مي شود. در اصل اين پيشوندها براي زمانيکه مراحل آزمايشي خود را سپري مي ند مورد استفاده قرار مي گيرد.
پيشوند وضعيت:
(grounded) G: هواپيمايي که بمنظور استفاده هاي آموزشي پرسنل زميني استفاده مي شود و قادر به پرواز نمي باشند. مانند GF-5
(Experimental) X: هواپيمايي که بطور آزمايشي ساخته مي شود ولي قادر به پرواز نمي باشد و تنها براي تست هاي زميني از آن استفاده مي گردد. مانندStratojet XB-47B
(Prototype) Y: هواپيمايي که بطور پيش نمونه ساخته مي شود و قادر به پرواز نيز مي باشد و براي آزمايش هاي پروازي از آن استفاده مي گردد. معمولاً براي يک هواپيما چندين پيش نمونه جهت آزمايش هاي مختلف ساخته مي شود. مانند YF-16C
پس از پايان جنگ جهاني دوم و ورود به خدمت هواپيماهای جت به خدمت با توجه به تنوع ماموريتهايي که هواپيماهای جت دارند تغييراتي در نحوه نامگذاری هواپيماها داده شد.
(Fighter) F: هواپيماهايي که در اين دسته قرار مي گيرند داراي توانايي هاي متنوعي مي باشند. از جمله رهگيري (Interceptor) , برتري هوايي (Air Superity), بمباران خط مقدم جبهه دشمن, جلوگيري از نفوذ هواپيماهاي دشمن (Interdictor) مي باشد. مانند F-14 D Tomcat
(Patrol) P: هواپيماهايي که داراي مداومت پرواز طولاني و تجهيزات الکترونيکي بسيار قوي مي باشند و براي گشت برروي مناطق مرزي و يا درياها و اقيانوس ها از آن استفاده مي شده است. مانند P-3F Orion
بالاخره درسال 1962 اين شيوه نامگذاري در آمريکا بطور استاندارد در آمد و تمامي واحدهاي نظامي اعم از نيروي هوايي, نيروي دريايي, هوانيروز و گارد ساحلي از اين شيوه نامگذاري پيروي مي کنند.
از زمان پيدايش صنعت هوانوردي, شيوه نامگذاري وسايل پرنده بسيار متحول شده است. در روزهاي نخست پيدايش اين صنعت هواپيماها با نام سازندگانشان نامگذاري مي شدند. پس از مدتي اين نامگذاري براساس قدرت موتور آنها تغيير يافت و اين تغيير و تحول تا جنگ جهاني اول ادامه داشت که پس از آن بطور تدريجي اين نامگذاري جامع تر و عمومي تر شد و بطور استاندارد در آمد. در زير مطالبي در مورد شيوه هاي نامگذاري هواپيماها در کشورهاي مختلف اشاره اي کوتاه مي شود.
انگلستان: در اواخر سال 1917 وزارت دفاع انگلستان شيوه اي براي نامگذاري هواپيماها برگزيد, به اين ترتيب که ابتدا نام شرکت سازنده و به دنبال آن براي جنگنده ها نام حيوانات مانند: Super Marine , Spit Fire و براي بمب افکن ها اسامي مکان هاي مهم مانند: Avro Lancaster مي آمده است. براي نشان دادن تغييرات و اصلاحاتي که برروي هواپيما انجام مي شد و خصوصيات هواپيما را تغيير نمي دادند از اعداد يوناني بعنوان پسوند استفاده مي شد.
ولي شرکت هاي هواپيماسازي براي خود شيوه نامگذاري ويژه خودشان را داشتند. به اين صورت که ابتدا نام شرکت و سپس يک عدد مي آمد و براي نشان دادن اصلاحات انجام شده از اعداد يوناني استفاده مي کردند.
آمريکا: در اين کشور نيز هر هواپيمايي که ساخته مي شد به نام سازنده اش نامگذاري شده و بعد از آن يک عدد مي آمد که اين شيوه باعث بروز مشکلاتي گرديده بود. از اين رو در سپتامبر سال 1919 نيروي زميني ايالات متحده شيوه نامگذاري جديدي ابداع کرد که در آن هواپيماها براساس ماموريت و قابليتهايشان در چند دسته طبقه بندي مي شدند. در اين روش هواپيماها با يک اختصار بعنوان نوع هواپيما, يک خط فاصله و يک شماره که در هر دسته از يک شروع مي شد, نامگذاري مي شدند.
ماموريت اصلي:
(Attack) A: هواپيماهايي که وظيفه تهاجم زميني و پشتيباني نزديک نيروهاي زميني را برعهده دارند و قادر به نابودسازي اهداف (تانک, سنگر و ...) بطور دقيق مي باشند. مانند A-10 Thunder bolt
(Bomber) B: هواپيماهايي که قادر به حمل و فروريختن مقادير بسيار زيادي بمب و مهمات مي باشد. چنين هواپيمايي براي نابودسازي مراکز مهم و حياتي و همچنين از بين بردن پتانسيل نظامي در قلب خاک دشمن بکار مي روند.مانند B-52
(Cargo) C : هواپيمايي که توانايي حمل مقادير فراواني تجهيزات نظامي, سرباز, چترباز و ساير اقلام را در کوتاه ترين زمان دارد. مانند C-5
(Electronic warfare) E: هواپيمايي که داراي تجهيزات الکترونيکي مي باشد و قادر است با پرواز در فاصله بسيار دور از ميدان نبرد، اطلاعات مختلف اعم از موقعيت هواپيماهاي دشمن, اخطار به هواپيماهاي خودي در صورت مورد تهديد قرار گرفتن و ... مي باشد. در حقيقت اين نوع هواپيما يک رادار قدرتمند پرنده با تجهيزات جنگ الکترونيک مي باشد. مانند E-3 Sentury
(Helicopter) H: اين حرف براي بالگردها استفاده مي گردد ولي چون بالگردها داراي قدرت Hover و همچنين سرعت پايين مي باشند, همواره داراي ماموريت تکميلي نيز مي باشند. مانند Cobra AH-1j (بالگرد تهاجمي)
(Observation) O: اين نوع از هواپيماها که با سرعت کم و قدرت مانور بسيار بالا ساخته مي شوند, ماموريت جمع آوري اطلاعات تاکتيکي در مورد دشمن را دارد و قابليت استفاده از باندهاي کوچک را داراست. ميدان ديد وسيع و پوشش زرهي ويژه از ديگر مشخصات اين نوع هواپيما مي باشد. مانندSky Master O-2
(Pursuit) P: اين نوع هواپيما وظيفه رهگيري هواپيماهاي دشمن و برتري هوايي را برعهده دارند. مانند P-51 Mustang
(Trainer) T: هواپيمايي که وظيفه آموزش خلبانان را برعهده دارد. مانند T-38 Talon
(Utility) U: اين دسته از هواپيماها اجراي ماموريت هاي مختلف عمدتاً ترابري را بعهده دارند. اين نوع هواپيماها قابليت تجهيز به وسايل عکسبرداري را نيز دارا مي باشند. مانند U-2
(experimental) X: هواپيماهايي که بطور آزمايشي ساخته مي شوند و عموماً براي آزمايش طرح هاي بديع و نوساخته مي شوند که بيشتر توسط NASA مورد آزمايش قرار مي گيرند. مانند هواپيماي X-1 که توانست براي نخستين بار ديوار صوتي را بشکند.
در سال 1928 پيشوندهايي براي تکميل اين شيوه نامگذاري استفاده شدند. بدين ترتيب که اگر هواپيمايي براي منظور خاصي ساخته مي شد و بعد بنابر قابليت هاي آن هواپيما ماموريت جديدي را برعهده مي گرفت, از يک پيشوند استفاده مي شد.
ماموريت تکميلي:
(Attack) A: براي تهاجم زميني مانند F/A-18C Eagle
(Cargo)C: براي امور ترابري و جابجايي مسافر و نيرو. مانند CB-17J
(Electronic) E: مجهز به تجهيزات الکترونيکي و جنگ الکترونيک براي گمراه کردن رادارهاي دشمن جهت فرار هواپيماهاي خودي از منطقه خطر. مانند Prowler E/A-6B
(Tanker) K: اين نوع هواپيماها عموماً هواپيماهاي ترابري و يا مسافري تغيير يافته هستند که بجاي حمل بار و مسافر در آن تانک هاي سوخت جاگذاري شده است و بمنظور سوختگيري هوايي استفاده مي شوند. KC-10
(Observer) O: هواگردي که به عنوان ديده بان بکار مي رود. مانند بالگردKiowa OH-58
(Target) Q: هواپيماهايي که معمولاً از هواپيماهاي بازنشسته از خدمت مي باشند و با استفاده از «راديو کنترلر» به پرواز در مي آيند و براي آموزش خلبانان جهت هدفگيري و شليک موشک استفاده مي شوند. در حقيقت اين هواپيما بعنوان هدف به پرواز درمي آيد و خلبان از هواپيماي خود به سوي آن شليک مي کند. مانند QF-4C
(Reconnaissance) R: هواپيمايي که مجهز به دوربين هاي عکس برداري بسيار قوي مي باشد و قادر است بدون حمل مهمات به قلب جبهه دشمن پرواز کند و از مراکز مهم نظامي و حياتي آن عکسبرداري کند. اين هواپيما براي حفاظت از خود از تجهيزات جنگ الکترونيک از جمله ECM و ECCM بهره مي برد.
معمولاً تا اواسط دهه هفتاد هر هواپيمايي که ساخته مي شد, براي تکميل آن هواپيما, يک مدل شناسايي آن نيز ساخته مي شد. مانندPhoto Phantom RF-4E . باظهور ماهواره ها ديگر نيازي به خطر انداختن جان خلبانان نبود و ماهواره ها از تمامي مناطق دشمن بطور بسيار دقيق عکسبرداري کردند.
(Trainer) T: هواپيمايي به منظور آموزش هواپيمايي خاص ساخته مي شود و داراي قابليت هاي اصلي هواپيما نيز مي باشد. مانند F/T-5B
در سال 1941 علاوه بر موارد بالا؛ براي مشخص نمودن وضعيت هواپيما پيش از ورود به خدمت هواپيما پيشوندهاي جديدي تعريف شد که بعنوان پيشوند وضعيت ناميده مي شود. در اصل اين پيشوندها براي زمانيکه مراحل آزمايشي خود را سپري مي ند مورد استفاده قرار مي گيرد.
پيشوند وضعيت:
(grounded) G: هواپيمايي که بمنظور استفاده هاي آموزشي پرسنل زميني استفاده مي شود و قادر به پرواز نمي باشند. مانند GF-5
(Experimental) X: هواپيمايي که بطور آزمايشي ساخته مي شود ولي قادر به پرواز نمي باشد و تنها براي تست هاي زميني از آن استفاده مي گردد. مانندStratojet XB-47B
(Prototype) Y: هواپيمايي که بطور پيش نمونه ساخته مي شود و قادر به پرواز نيز مي باشد و براي آزمايش هاي پروازي از آن استفاده مي گردد. معمولاً براي يک هواپيما چندين پيش نمونه جهت آزمايش هاي مختلف ساخته مي شود. مانند YF-16C
پس از پايان جنگ جهاني دوم و ورود به خدمت هواپيماهای جت به خدمت با توجه به تنوع ماموريتهايي که هواپيماهای جت دارند تغييراتي در نحوه نامگذاری هواپيماها داده شد.
(Fighter) F: هواپيماهايي که در اين دسته قرار مي گيرند داراي توانايي هاي متنوعي مي باشند. از جمله رهگيري (Interceptor) , برتري هوايي (Air Superity), بمباران خط مقدم جبهه دشمن, جلوگيري از نفوذ هواپيماهاي دشمن (Interdictor) مي باشد. مانند F-14 D Tomcat
(Patrol) P: هواپيماهايي که داراي مداومت پرواز طولاني و تجهيزات الکترونيکي بسيار قوي مي باشند و براي گشت برروي مناطق مرزي و يا درياها و اقيانوس ها از آن استفاده مي شده است. مانند P-3F Orion
بالاخره درسال 1962 اين شيوه نامگذاري در آمريکا بطور استاندارد در آمد و تمامي واحدهاي نظامي اعم از نيروي هوايي, نيروي دريايي, هوانيروز و گارد ساحلي از اين شيوه نامگذاري پيروي مي کنند.
+ نوشته شده در جمعه بیستم اردیبهشت ۱۳۹۲ ساعت 11:44 توسط مهدی
|